آقا ببخش بس که سرم گرم زندگی است
کمتر دلم برای شما تنگ می شود
علت کوری یعقوب نبی معلوم است
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟!
***
نامت جنون خیز است حق دارد مؤذن هم
وقت اذان با دست خود سر را نگه دارد
***
تا مسیرم به در خانه ات افتاد حسین
خانه آباد شدم خانه ات آباد حسین
***
گاهی می اندیشم در این سرما کجایی
شاید کنار آتش یک مرد چوپان
اعظم سعادتمند