زین پس ما را در پیامرسان روبیکا به آدرس andoohebashar دنبال بفرمایید.
برای از تو نوشتن درخت های جهان تمام حسرتشان کاغذ و قلم شدن است
بین جماعتی که مرا سنگ می زنند
می بینمت؛ برای تماشا خوش آمدی
رشته ی تسبیح شا مقصود ذکر حال ماست
دانه دانه متحد در بیعت دستان تو
با من که آسمان تو بودم روا نبود
چون ابر هر دقیقه در آیی به یک لباس
فاضل نظری
من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی
تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی
حامد عسگری
حال من چیزی شبیه جهل اعراب قدیم
حال آن مردی که تنها کودکش یک دختر است
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
آقا ببخش بس که سرم گرم زندگی استکمتر دلم برای شما تنگ می شود
پدر یعنی شرف یعنی عشیره
پدر یعنی برند یک قبیله
مهدی تاجیک