حال من بعد از تو مثل دانش آموزی ست که
خسته از تکلیف شب ، خوابیده روی دفترش
علی صفری
حال من بعد از تو مثل دانش آموزی ست که
خسته از تکلیف شب ، خوابیده روی دفترش
علی صفری
عشق آن است که یوسف بخورد شلاقی
درد تا مغز سر و جان زلیخا برود
علی عدالتجو
علت کوری یعقوب نبی معلوم است
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟!
***
بیا بگو: که همش خواب بوده تا حالا
بگو: که بار گناه من... اشطباح شده...!
خوش به حالش، به خدا از همه نزدیک تر است
گره روسری روی رگ گردن تو
سجاد شهیدی
تو عروس کسی اگر بشوی
نگذارم که دست روی دست
من محمد علی قاجارم
مجلست را به توپ خواهم بست
***
برگرد بیا خدا نگهدارم نیست
یک ثانیه گریه دست بردارم نیست
گفتم که تو را دوست ... تو گفتی: مرسی
مرسی که جواب دوستت دارم نیست
علی صفری
هوا هوای شلمچه هوای درد و رنج
نفس کشیدن زوری در حالتی بغرنج
شراره های گناهم مرا زمین زده است
خوشا به حال شهیدان کربلای پنج
***
ای دل نگران که چشم هایت بر در
شرمنده که امروز به یادت کمتر
جز رنج چه بوده سهمت از این همه عشق؟!
مظلوم ترین عاشق دنیا مادر
میلاد عرفان پور
بی تو منم و دقایقی پژمرده
نه زنده حساب می شوم نه مرده
تلخ است اوقات، تلخ و خالی مثل
فردای قرار های برهم خورده
محمد مهدی سیار
با کدامین شانه بهتر می کنم حال تو را ؟!
موی تو شانه کنم ؟ یا سر نهی بر شانه ام؟
صمد محمدی
من سال هاست بعد تو مردم ولی هنوز
عطرت که می وزد کفنم تیر می کشد
نجمه زارع
خسته ام بی ترمزم مثل بسیجی های جنگ
فتح آغوشت بگو در کربلای چندم است؟!
***
من از نماز به این نکته اش رسیدم که
سلام وقت خداحافظی چه دلگیر است
سید سعید صاحب علم
نخواه چشم ببندم به روی رفتن تو
که وقت رفتن جان چشم باز می ماند
امیر اکبر زاده
هفت میلیارد نفر دور همند اما باز
برترین دغدغه ی نوع بشر تنهایی است
مجتبی سپید
می زنم عینک به چشمم درس می خوانم ولی
پنج ساعت روی یک خط مانده ام در فکر تو
منوره سادات نمایی
لحظه ای از یاد تو غافل نگردد خاطرم
با تمام جاده ها عطر تو همراه من است
حسین رضائیان
نامت جنون خیز است حق دارد مؤذن هم
وقت اذان با دست خود سر را نگه دارد
***
شرمنده ایم ز دوست، که دل نیست قابلش
باید برای هدیه، سری دست و پا کنیم!
***
مرا اویس شدن در هوای تو کافی است
اگر چه باز ندیدم دعای تو کافی است
***
تا مسیرم به در خانه ات افتاد حسین
خانه آباد شدم خانه ات آباد حسین
***